گرچه سر والتر اسکات معمولا به عنوان یک نویسنده رمانتیک شناخته شده است، لکن تحلیل رمانتیسم ادعا شده او نشان دهنده این امر است که این سخن سطحی است: اندیشه او عمیقا تحت تاثیر مفاهیم روشنگری اسکاتلندی و نئوکلاسیسم است. بسیاری از رمان های سر والتر اسکات بیشتر در عکس العمل به انقلاب مشروطه سال 1688 میلادی بریتانیا و معاهده اتحاد سیاسی بین انگلستان و اسکاتلند نوشته شده است تا انقلاب فرانسه. این معاهده بر فرهنگ اسکاتلند در قرن هجدهم میلادی تاثیر گذاشت. یکی از نتایج آن گسترش تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ روشنگری اسکاتلندی بود که بنیان نظام مند کردن تاریخ نزد والتر اسکات را شکل می دهد. طرح های داستانی والتر اسکات به عنوان وسیله ای برای آزمون و بررسی جوامع گوناگون در مراحل مختلف توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی عمل می کند. این طرح ها همچنین قدر ارزش های نئوکلاسیک گرانبهایی همچون برتری عقل بر احساس و اهمیت خویشتن داری و میانه روی را می آموزند. توجه والتر اسکات به قرون وسطی و استفاده از مکان های بیگانه از علاقه روشنگری اسکاتلندی به تفاوت والتر اسکات به قرون وسطی و استفاده از مکان های بیگانه از علاقه روشنگری اسکاتلندی به تفاوت فرهنگی نشات می گیرد. علاوه بر این، گریز زدن های او در روایت ها شاهدی برای دل مشغولی رمانتیکی به خویشتن نیست، بلکه تحولی است در شیوه ادبی بریتانیایی قرن هجدهم میلادی.